آخر ثمر آل پیمبر ز در آید
یکروز اگر مانده به عالم خبر آید
با سوز دل فاطمی اش فاطمه گوید
کی منتقم خون حسین از سفر آید
ما سوز دل خویش به وقت سحر آریم
چون رایحۀ فاطمی اَت در سحر آید
ای عطر گل یاس تمنّای تو سهل است
بر خاک قدمهای تو عاشق به سر آید
در راه رسیدن بتو ای یوسف زهرا
این خون دل ماست که از چشم تر آید
این اشک بصر نیست که از دیده روان است
از درد غریبیِ تو خونِ جگر آید
ای منتقم آل علی کعبه مهیّاست
بردار ز رخ پرده که با تو ظفر آید
داریم امید تو امید دل ارباب
دانیم که هجران تو آخر بسر آید
این مژده فقط سهم دل منتظران است
آید خبر ای اهل ولا منتَظَر آید
یک کرب و بلا با تو بیاَرزد به همه عمر
بازآ که سپاهت به رکاب تو در آید
شاعر : محمود ژولیده
- دوشنبه
- 13
- آبان
- 1392
- ساعت
- 7:21
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه