واویلا واویلا
دریا دل شش ماهه ام رزمندۀ شیر خواره ام
ای شیرِ مادرم حلال داده بمن شهد وصال
دل را به دلبر باخته رزمنده از من ساخته
کی می کشم منّت ز آب آری منم طفل رباب
دل را به دریا می زنم ضربه به اعدا می زنم
جایی که رؤیای من است آغوش بابای من است
آرامشم بر دوش اوست چون مقتلم آغوش اوست
من تشنۀ شهادتم کشته شدن سعادتم
من را به جبهه ها بَرید تیر سه شعبه آورید
این قامتم این حنجرم این گوش تا گوشِ سرم
شد خطبۀ بابای من لالای من لالای من
حالا تبسّم می کنم با حق تکلّم می کنم
این سینۀ سینای من این دیدۀ بینای من
با این گلوی پاره ام آغوش زهرا چاره ام
از خون من یا بو تراب بابا محاسنش خضاب
دفنم کنید پشت حرم مخفی کنید امّا سرم
اُف بر عدوی نحس من نیزه کجا و رأس من
نیزه به قبرم می کِشد با قتل صبرم می کُشد
دوباره احیا می شوم من یار بابا می شوم
من با ولایت زنده ام تا زنده ام رزمنده ام
روز قیامت مادرم در محکمه آرَد سرم
زهرا شکایت می کند غم را روایت می کند
گوید به خصم بد صفت
بای ذنبٍ قتلت
شاعر : محمود ژولیده
- دوشنبه
- 13
- آبان
- 1392
- ساعت
- 7:24
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه