دل بابای علی پاره شدن را کم داشت
این دهان گرگ ها بوی کفن را کم داشت
با سر انگشت زنی شکل تنش ریخت بهم
ریخت و پاش بدنش ضربه ی زن را کم داشت
به سر نعش علی اکبر او می خندند
این "جوان مرده" همین خنده زدن را کم داشت
خواهرش با وجنات پدرش در راه است
شمع و گل بود که پروانه شدن را کم داشت
غیر یک تکه عبا نیست برایش کفنی
پیکر اندازه ی یک دشت ، کفن را کم داشت
میل کوثر نکند او به پدر محتاج است
لب او گریه ی یک پاره بدن را کم داشت
پسری روی زمین و پدری دست به سر ...
... بردن پیکر او گفتن "لن" را کم داشت
از لبان او ندارد انتظاری این پدر
بین اعضای تنش عضو دهن را کم داشت
شاعر : علیرضا عنصری
- دوشنبه
- 13
- آبان
- 1392
- ساعت
- 8:4
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
علیرضا عنصری
ارسال دیدگاه