• شنبه 3 آذر 03


شعر مرثیه ی حضرت ابوالفضل عباس(ع) -( زلف خوش بوی تو بر هم چقَدَر پیچیده )

3245
6

زلف خوش بوی تو بر هم چقَدَر پیچیده
چشم و ابروی تو بر هم به نظر پیچیده
"بر سرت شانه زدی یا که عمودت زده اند"
سر تو پهن شده شانه به سر پیچیده
نفست پیچیده ، برگ و برت پیچیده
نکند از بدنت عضو دِگر پیچیده ؟
دست تو قطع شده باز به دور علم است
خیره خیره به یدت چشم قمر پیچیده
از سرت تا کف پایت تمامت تیر است
یکی از این همه اش تا تهِ پر پیچیده
چقَدَر دور و برت بوی گل یاس دهد
نکند بازوی تو به میخ در پیچیده ؟
بچه ها فکر کنم کار عمو یکسره شد
بین طفلان من این گونه خبر پیچیده
تو که پاشیده شدی وضع حرم معلوم است
کار و بار دل زینب ز سفر پیچیده

 

شاعر : علیرضا عنصری

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 8:6
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران