بوسه ها می زنم جای چوب خیزران را
می شناسم من ای عمه جان این مهمان را
بوی بابا رسیده پدر آمد
مژده ای اشک دیده پدر آمد
ای پدر ای پدر ، بابا حسین جان
******
هر کجا تازیانه مرا نیلوفری کرد
ای پدر خواهر تو برایم مادری کرد
عمه این سو به آن سویم کشانده
غیر زحمت ز من چیزی نمانده
ای پدر ای پدر ، بابا حسین جان
******
خانه ی خولی و دیر راهب رفتی ای سر
در خرابه چه دیر آمدی دیدار دختر
خواب و بیداریم یاد تو بودم
من ندارم فدک اما کبودم
ای پدر ای پدر ، بابا حسین جان
******
نیمه جانم من و عاقبت جانانم آمد
ای اجل کن مدارا دمی مهمانم آمد
ای شکسته سر ای همرنگ لاله
بنشین روی دامان سه ساله
ای پدر ای پدر ، بابا حسین جان
شاعر : میثم مومنی نژاد
- چهارشنبه
- 15
- آبان
- 1392
- ساعت
- 4:55
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
ارسال دیدگاه