ای در وجودت از عطش کوه شرر ، ای مادر تو خون جگر
شد مقتلت به روی دستان پدر
در ماتم جانسوزت ای شش ماهه ام ، ریزم علی خون از بصر
شد مقتلت به روی دستان پدر
در میکده،ای گشته مست بابا ، بودی علی تمام هست بابا
پرپر زدی به روی دست بابا
آه و واویلا ، لای لای علی جان
******
در سوگ تو گردیده عالم ولوله ، ای تو صفای قافله
شدی تو سیراب از جفای حرمله
تحمل مصیبت عظمای تو ، برای بابا مشکله
شدی تو سیراب از جفای حرمله
اگرچه از عمرم چیزی نمونده ، لبخند تو دل من و سوزونده
وجودم و به خاک غم نشونده
آه و واویلا ، لای لای علی جان
******
از داغ تو ای رشک قرص آفتاب ، دلم اگر چه شد کباب
ن میکشم خجالت از روی رباب
با اختر چشمان خود بر روی من ، دوباره ای بابا بتاب
من میکشم خجالت از روی رباب
اصغر من بودی تمام هستم ، ببین که از مصیبتت تو شکستم
بخواب بابا،بخواب به روی دستم
آه و واویلا ، لای لای علی جان
شاعر : حاج امیر عباسی
- چهارشنبه
- 15
- آبان
- 1392
- ساعت
- 5:26
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه