ای پسر ام البنین ای یاس من ، ای کعبه ی احساس من
جانباز دشت کربلا عباس من
ای رتبه ات بالا تر از هفت آسمان ، ای گوهر والماس من
جانباز دشت کربلا عباس من
ای بر شبِ غریبی ام سپیده ، از داغت ای مرا چو نور دیده
خیز و ببین که قامتم خمیده
آه و واویلا ، ای خوب خوبان ، ساقی طفلان
******
ای ساقی لب تشنه ی آل عبا ، ای پهلوان نینوا
دستت جدا شد از تنت واغربتا
لب تشنه برگشتی تو از شطِّ فرات ، سقای دشت کربلا
دستت جدا شد از تنت واغربتا
دلگرمی و پشت و پناه لشگر ، تو رفتی ای رزمنده ی دلاور
من ماندم و لبهای خشک اصغر
آه و واویلا ، ای خوب خوبان ، ساقی طفلان
******
ای آنکه هستی باب حاجات همه ، لطف و کرم را خاتمه
تو زائر زهرا شدی در علقمه
از خجلت از روی سکینه یا اخا ، داری دمادم زمزمه
تو زائر زهرا شدی در علقمه
خیز و ببین که اشک او روان است ، خیز و ببین که قامتش کمان است
منتظر سیلی و خیزران است
آه و واویلا ، ای خوب خوبان ، ساقی طفلان
شاعر : حاج امیر عباسی
- چهارشنبه
- 15
- آبان
- 1392
- ساعت
- 5:32
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه