لاله ی این چمنم ، قاسم ابن الحسنم
با سم اسب شکست ، استخوان های تنم
دست و پا میزنم و ، تا به فلک فریادم
ای عمو زود بیا من ز نفس افتادم
من یتیم حسنم
******
می زنند از کینه ، سنگ بر آیینه
تو شکسته دلی و ، من شکسته سینه
در بهاران من اگر کشتهی صد پاییزم
« مژدهی وصل تو کو کز سر جان برخیزم»
من یتیم حسنم
******
ای گل تشنه جگر ، مهربان همچو پدر
مرگ در راه تو بود ، از عسل شیرینتر
باغبانا نظری کن به من و همّت من
نو نهال توام و سرو شده قامت من
من یتیم حسنم
شاعر : میثم مومنی نژاد
- چهارشنبه
- 15
- آبان
- 1392
- ساعت
- 6:37
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
ارسال دیدگاه