درد زمین و آسمون خیمه زده توی دلم
هیجده هزار نامه شده خط به خط اینجا قاتلم
تو هر نگاه یه خنجری کرده کمین
با خون من لاله کاری شده زمین
کوفه نکرد شرم از امیر المومنین
توی این بازار که آهنگراش کینه ای ترن
پیش حرمله سه شعبه جای نیزه می برن
آل پیغمبر همیشه توی کوفه پرپرن
حسین جان ، میا کوفه جان زینبت
******
قسمت من اینه که با لبای پـاره جون بدم
به جرم عشق تو روی دارلامـاره جون بدم
آقا ببین پر وا کرده کبوترت
الهی که اینجا نیفته گذرت
اشکام شدن دلنگرون خواهرت
این سر خونی که بازیچه ی کوچه بازاره
این تن خسته که آثار اون روی دیواره
از هزار و یک مصیبات زینب خبر داره
حسین جان ، میا کوفه جان زینبت
شاعر : محسن طالبی پور
- چهارشنبه
- 15
- آبان
- 1392
- ساعت
- 8:4
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه