علی چقدر سخته برام این امتحان آخری
همین یه غم کافیه تا از پا بیوفته لشگری
سخته غمت انگاری داغ حیدره
برای من جون کندنای آخره
قنداقه تو تا خیمه ها کی می بره
بی خدافظی داری از دل خیمه ها می ری
روی دست من چه بی موقع و بی هوا می ری
مثل من تو هم پیش مادرم سر جدا می ری
واویلا ، بای ذنب قتلت
******
خدای من یه قطره آب چقد گرون تموم شده
بعد یه لرزه ی کوچیک اصغر من آروم شده
آتیش زدن به سینه ی غریب من
پرپر شدی ای شکوفه ی سیب من
آروم بگیر گل پسر نجیب من
خیمه ها دیگه نه جای تو هست و نه جای من
تو می ری ولی باید که بگیرن عزای من
بعد تو دیگه شکسته شد این انحنای من
واویلا ، بای ذنب قتلت
شاعر : محسن طالبی پور
- چهارشنبه
- 15
- آبان
- 1392
- ساعت
- 8:8
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه