می خوام برم تا خیمه ها رخت اسیری تن کنم
یه تیکه معجر بیارم جسم تو رو کفن کنم
به من بگو کهنه پیراهنت کجاس
عمامه ی پیغمبرت دست کیاس
لبهات ولی دور از همه گرم دعاس
وای پاشو بریم منو از تو این همهمه ببر
پاشو خواهر و زیر چادر فاطمه ببر
تا نجوشیده رگ غیرت علقمه، ببر
واویلا ، برادر سر جدای من
******
تا ناله هات بلند می شه نیزه هاشون بالا میره
یه رد پای آهنی راه گلوتو میگیره
داره میره آروم آروم تصویر تو
تو سینه ته یک نیمه از تکبیر تو
یا فاطمه شد ذکر نفس گیر تو
آیه های تو چه جور افتادن زیر پا حسین
خواهرت زنده س نمون تنها تو قتلگا حسین
دور پیکرت می رقصن چرا کوفیا حسین
واویلا ، برادر سر جدای من
شاعر : محسن طالبی پور
- چهارشنبه
- 15
- آبان
- 1392
- ساعت
- 8:13
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه