غریب مانده ام از شهر خود مرا ببرید
من اهل شهر شمایم مرا شما ببرید
اگر نشد که بیایم سه روز بعد مرگ
کفن کنید مرا سمت کربلا ببرید
فرشته ها چه شود اشک چشمهای مرا
شبی به نیت مرهم از این عزا ببرید
کبوترانه بگیرید بال های مرا
برای بوسه بر آن گنبد طلا ببرید
من آتشم که نمانم به غیر خاکستر
مرا به سمت حرم دست بادها ببرید
اگر چه اآخر سر ، بوی سیب می کشدم
مرا به روضه ی خود پای بوریا ببرید
شاعر : حسن لطفی
- چهارشنبه
- 15
- آبان
- 1392
- ساعت
- 13:0
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حسن لطفی
ارسال دیدگاه