در خرابه ببین ، دختر شاه دین
از سیلی عدو ، گشته نقش زمین
با سر بریده گوید سخن ، (رفتی و شدم اسیر محن(2))
شده ام از غصه آب ، روی دامانم بخواب
یا ابتا یاحسین
******
مانده بر جسم من ، آثار سلسله
بازوانی کبود ، پای پر آبله
وقت حمله ی عدو ای پدر ، (عمه زینب شد برایم سپر(2))
شده ام این دل شب ، خجل از عمه زینب
یا ابتا یاحسین
******
ای پدر جان ببین ، قامتم خم شده
کن نگه بر سرم ، موهایم کم شده
رأس تو بالای نیزه ندید ، (زجر بی حیا مویم را کشیده(2))
به تو می گویم بابا ، تو ببر با خود مرا
یا ابتا یاحسین
شاعر : محمد مهدی روحی
- چهارشنبه
- 15
- آبان
- 1392
- ساعت
- 15:24
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمد مهدی روحی
ارسال دیدگاه