• چهارشنبه 5 اردیبهشت 03

استاد سید هاشم وفایی

شعر حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( گشته پامال عموجان ز چه این سان بدنت )

2343
7

گشته پامال عموجان ز چه این سان بدنت
پاره پاره شده از ضربت شمشیر تنت
تا کنار بدن تو به شتاب آمده ام
شده همرنگ دل غرقه بخونم بدنت
بدرقه کرد تو را اشک و نگاهم که نبود
زرهی بر تنت ای گل به جز از پیرهنت
از غم و داغ تو خون ریخته از چشم ترم
مثل لاله شده پر خون ز چه جام دهنت
باز کن لب سخنی از لب خاموش بگو
مانده در ضائقۀ من عسلی از سخنت
رُخت ای ماه شب چارده از خون تر شد
رفتی و ماند فروغ رجز شب شکنت
گرچه حاجت به کفن نیست شهیدان را لیک
شده پیراهن خونین تن تو کفنت
در کنار تن صد چاک تو فریاد زنم
یادگار حسنم ، سوختم از سوختنت
به چه حالی ببرم سوی حرم جسم تو را
منتظر مانده به ره مادر غرق محنت
داغ بر داغ دلم آمده گر می گریم
تازه شد داغ علی با غم پرپر شدنت
سوخت گرچه دل محزون وفائی امّا
صد هزاران دل عاشق شده بیت الحزنت

 

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

  • شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران