از برکت نگاه تو بارانیم هنوز
آیینه ای تجلی حیرانیم هنوز
حالاکه زیر پرچم سبزت نشسته ام
معلوم میشود که تو میخوانیم هنوز
آقا درست مثل سر زلف تو به باد
درگیر و دار بی سر و سامانیم هنوز
هرشب میان روضه ات ازحال میروم
یعنی که می دمی تو به بی جانیم هنوز
من رانسیم نام شما مست میکند
گل میکنی به دیده گریانیم هنوز
روز ازل محبتتان راخریده ام
از شور توست شور مسلمانیم هنوز
من باقیم مدام دراین روضه ها،حسین
چون درسلوک چشم شما فانیم هنوز
گرچه خداست بانی و مبنا تویی ولی
دلخوش منم که بر غم تو بانیم هنوز
شکرخدا که فیض ترادرک میکنم
ممنون که گریه میشود ارزانیم هنوز
یکبار کربلا ببری ام چه میشود؟
دور از حریم وصل تو زندانیم هنوز
حالاکه تو مرا به حریمت نمی بری
آقا دخیل یار خراسانیم هنوز
شاعر : رضا دین پرور
- یکشنبه
- 19
- آبان
- 1392
- ساعت
- 5:57
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا دین پرور
ارسال دیدگاه