ای به گنجینۀ خلقت دُر نایاب حسین
رحمت واسعۀ حق تویی ارباب حسین
کشتی نوح هم از مرحمتت یافت نجات
تویی امید رهاییم ز گرداب، حسین
نرود نقش تو از لوح وجودم هرگز
روز اول شده عکست به دلم قاب حسین
هرگز از ظلمت دنیا به دلم نیست هراس
تا تویی بر سر من تابش مهتاب حسین
خواهری خیره به صحرا به زیر لب میگفت:
لب خشک و عطش و خستگی و آب، حسین
- دوشنبه
- 20
- آبان
- 1392
- ساعت
- 8:25
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه