عمود خیمه فتاد و عمو... چه میفهمی
نگاه مادر و صد آرزو چه میفهمی
دوباره دل نگرانی خانمی محزون
دوباره هلهله های عدو چه میفهمی
نماز دیگری و استغاثه ای دیگر
تیممی که به جای وضو... چه میفهمی
برای جرعه ی آبی به آب و آتش زد
ز اشک هاجر در جست و جو چه میفهمی
حسین فاطمه حجت تمامی اش را کرد
ولی تو از دل پر درد او چه میفهمی
اگر کسی به اشارات تو محل ندهد
و یا که در وسط گفتگو... چه میفهمی
کمان و حرمله و تیر مست زهر آلود
نشانه گیری از روبه رو چه میفهمی
به روی دست پدر بچه دست و پا بزند
سه شعبه گیر کند در گلو چه میفهمی
پس از جسارت و بیرون کشیدن ازدل خاک
سنان رود به گلویی فرو چه میفهمی
غروب روز دهم در هجوم مرکب ها
مرتبا بشود پشت و رو چه میفهمی
حسین فاطمه شرمنده ی عیالش شد
ز درد حیثیت و آبرو چه میفهمی
شنیده ای تو فقط ، مادرش ولی دیده
بیا برای ربابه بگو چه میفهمی
شاعر : علیرضا خاکساری
- دوشنبه
- 20
- آبان
- 1392
- ساعت
- 14:56
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
علیرضا خاکساری
ارسال دیدگاه