سبک: چرا ز دخترت نمیگیری خبر
علی جانم! یه خورده گریه کن بابا
تا که بدونن زنده ای تو خیمه ها
ببین یه خواهش بیشتر از تو ندارم
بگو چطور سر تو رو نگه دارم
یه دست من به بند پیرهنت یه دست من ببین زیر تنت
ای وای من سرت رها شده چی بگم ز گردنت
لا لا لالایی اصغرم
بابای تو بدون هست و نیس شده
عبام ز خون حنجر تو خیس شده
لشگر شام حرمتمو نگه نداشت
دیدی چطور رو سر من منّت گذاشت
انگار اومد دوباره زلزله داره میاد صدای هلهله
ببین دارن یه چند نفر میرن دستبوسی حرمله
لا لا لالایی اصغرم
شاعر : رضا تاجیک
- دوشنبه
- 20
- آبان
- 1392
- ساعت
- 16:30
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه