حرم امن نگاه تو که باشد بهتر
گِله از چشم سیاه تو که باشد بهتر
زندگی بی تو اگر هست خدایی ننگ است
مرگ در خِیل سپاه تو که باشد بهتر
سایه ات تا که بماند به سر اهل حرم
نعش ها بر سر راه تو که باشد بهتر
کفن ماست دو تا برگ برات جنت
پای این برگه گواه تو که باشد بهتر
دو قمر از سحر خانه ی زینب هستیم
ما دو تا شیر نر از خانه ی زینب هستیم
سر زلف تو سلامت ،سر ما رفته به باد
مادر ما به جز عشقت که به ما یاد نداد
از ازل دست تمنای دو عاشق پیشه
پای شش گوشه ی آن قلب رحیمت افتاد
به نخ معجر زینب به نخ چادر او
میدهد چشم تو آخر به دل ما ،مراد
احتیاطا که به انگور لبت دست زدیم
سفره ای پهن شد از این هوس مادر زاد
حکم شد تا که علی اکبر زینب باشیم
مرهم زخم دل مضطر زینب باشیم
سر چه خوب است که در پات سر نیزه شود
بدنی زود تر از تو سپر نیزه شود
مثل آن لحظه ی تاریخی اربا اربا
وا شود راه و تماشا ،گذر نیزه شود
بین هرچیز که فکرش به سر دشمن هست
به قد و قامت مان تا به کمر نیزه شود
شاخه ی ادعیه ی مادرمان از طوبی ست
آرزو کرده تن ما شجر نیزه شود
سفره ی نذر ابالفضل ادا خواهد شد
حاجت عمه ی سادات ادا خواهد شد
شاعر : رضا دین پرور
- سه شنبه
- 21
- آبان
- 1392
- ساعت
- 6:40
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا دین پرور
ارسال دیدگاه