• یکشنبه 4 آذر 03

 یوسف رحیمی

شعر مرثیه حضرت عباس(ع) -( از کار عشق این گره بسته وا نشد )

2755
6

از کار عشق این گره بسته وا نشد
باب الحوائج همه حاجت روا نشد
بستند راههای حرم را به روی او
می خواست تا حرم ببرد آب را نشد
دستان او جدا شده از پیکرش ولی
یک لحظه مشک از کف سقا رها نشد
ناگاه مشک آب اباالفضل را زدند
یعنی فرات قسمت آل عبا نشد
با مشک پاره پاره به سوی حرم نرفت
راضی به دل شکستگی بچه ها نشد
تیر سه شعبه بست به چشمان او دخیل
آن گونه که ز چشم رئوفش جدا نشد
ضرب عمود تا دل ابروش را شکافت
فرق کسی شبیه سر او دوتا نشد
با صورت آفتاب حرم بر زمین فتاد
آن بازوی قلم شده مشکل گشا نشد
آنقدر زخم فرق شریفش عمیق بود
بر روی نیزه ها سر عباس جا نشد
شکر خدا که پیکر او در شریعه ماند
پامال نعل تازه غروب بلا نشد
دیگر نصیب اهل حرم خسته حالی است
بزم شراب جای علمدار خالی است

 

شاعر : یوسف رحیمی

  • سه شنبه
  • 21
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران