ای سایه سرم، حسین، صبر کن، نرو
حالا که مضطرم، حسین، صبر کن، نرو
اصلاً خودت بگو که چگونه بدون تو
طاقت بیاورم؟ حسین، صبر کن، نرو
بی تو نفس کشیدن من کُند می شود
تنها برادرم، حسین، صبر کن، نرو
من جرعه جرعه مست می ساغر توام
ای جام کوثرم، حسین، صبر کن، نرو
تنها نگاه توست مرا زنده می کند
کردی مسخرم، حسین، صبر کن، نرو
بعد از فراق مادر و بابا و مجتبی
امید آخرم، حسین، صبر کن، نرو
(من بی حسین معنی دیگر نمی دهم)
ای روح پیکرم، حسین، صبر کن، نرو
یک روح در دو تن، من و تو بوده ایم، پس
ای نیم دیگرم، حسین، صبر کن، نرو
کاری نکن قسم بدهم آخرش به آن...
پهلوی مادرم، حسین، صبر کن، نرو
شاعر : حسین ایزدی
- شنبه
- 25
- آبان
- 1392
- ساعت
- 6:1
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حسین ایزدی
ارسال دیدگاه