كربلا شده دشت خون يارب ، مي كند وداع با حسين زينب
مي رود حسين سوي قربانگاه ، وامحمدا يا رسول ا...
*****
زينب آمده روبروي او ، بوسه مي زند بر گلوي او
خون فشان بود چشم آل ا... ، وامحمدا يا رسول ا...
*****
مهلا اي حسين قدري آهسته ، چون سكينه ات ره به تو بسته
كن نظاره اين سوز آهش را ، غرقه بوسه كن روي ماهش را
اشك او شده بر تو سد راه ، وامحمدا يا رسول ا...
*****
لحظه اي مرو به سوي ميدان ، گيرم اي حسين بر سرت قرآن
جان خواهرت ميرسد بر لب ، بي تو يا اخا چه كند زينب
اين دل من و موج اشك و آه ، وامحمدا يا رسول ا...
*****
اين وصيت مادرت باشد ، كهنه پيرهن در برت باشد
بلكه اندر اين دشت پر وحشت ، پيراهن تو نشود غارت
اي امير زهرا سلام ا... ، وامحمدا يا رسول ا...
*****
مهلا اي جگر گوشه ي زهرا ، آهسته برو سوي اين صحرا
تا كني وداع به حرم برگرد ، بهر ديدن اصغرم برگرد
اي اميد زهرا سلام ا... ، وامحمدا يا رسول ا...
- شنبه
- 25
- آبان
- 1392
- ساعت
- 6:53
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه