• دوشنبه 3 دی 03


شعر اربعین حسینی(ع) -( من کشته ی اشکم که تو را یار بسازم )

2075
2

من کشته ی اشکم که تو را یار بسازم
 تا گریه کنی واژه ی غمخوار بسازم
از کرب و بلایم نکند دور بمانی
من کشته شدم این همه زوار بسازم
شش گوشه بنا شد که خدا رحم نماید
تا عبد مطیعی زگنه کار بسازم
من خون خدا بودم و خون دل من شد
 تا با دل زینب غم خون بار بسازم
هفتاد و دو بیت غزلم کرب و بلا بود
 این واقعه خواندم که دلی زار بسازم
بیت الغزلم قافیه در علقمه دارد
 خم شد کمرم تا که علمدار بسازم
من روزه گرفتم ز عطش در طف سوزان
 تا با لب اکبر دمی افطار بسازم
از اهل حرم کودک شش ماهه گرفتم
تا با عطشش حجت دادار بسازم

 

شاعر : محسن نصرالهی

  • دوشنبه
  • 27
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 8:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران