من در این زندان هارون روزها سر می کنم
پیروی از جدّ خود ساقیِّ کوثر می کنم
در غُل و زنجیرِ هارون حبس گشتم بی گناه
زیر و رو با ذکر حق کاخ ستمگر می کنم
من ز پا تا سر پُر از درد جراحاتم ولی
استقامت در بلا با یاد مادر می کنم
عُقده ها دارد به دل سِندی بی شرم و حیا
روضه های کوچه را این گونه باور می کنم
گر زپای نیمه جانم دائماً خون می چکد
یاد دردِ پهلوی مجروح مادر می کنم
صورتم از ضرب سیلیّ عدو نیلی شده
یاد مظلومیت زهرای اطهر می کنم
شاعر : اصغر چرمی
- سه شنبه
- 28
- آبان
- 1392
- ساعت
- 5:43
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
اصغر چرمی
ارسال دیدگاه