آن پيكري كه بود ز گل هم شريف تر
جز دست تازيانه نوازشگري نداشت
شمعي كه سال ها به شبستانِ بي كسي
ميسوخت قطره قطره و خاكستري نداشت
خورشيد،سال ها مَه رويش نديده بود
روز و شبش يكي و شبش اختري نداتشت
زنجير بوسه داد به پايش به صد دهان
شد مهربانِ او كه كس ديگري نداشت
بوسيد پاي او و ز پايش نشد جدا
شكر خدا كه بوسه ي محكم تري نداشت
شاعر : سید فرید احمدی
- سه شنبه
- ۲۸
- آبان
- ۱۳۹۲
- ساعت
- ۶:۲۶
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید فرید احمدی
ارسال دیدگاه