تو تنها ترین مرد تنها شدی
تو خونین ترین تن به تنها شدی
چه زیبا گلانت که پرپر شدند
تو بر نی نگهبان زنها شدی
تو عباس و اکبر به خون دیده ای
سراسیمه سوی بدن ها شدی
در آن دم که یک یک شمارش کنند
تو در قسمت بی کفن ها شدی
عجب ارث نیکو به جا مانده است
تو همچون علی شاه تنها شدی
شاعر : محسن غلامحسینی
- چهارشنبه
- 29
- آبان
- 1392
- ساعت
- 4:41
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محسن غلامحسینی
ارسال دیدگاه