• جمعه 2 آذر 03

 علیرضا خاکساری

شعر شهادت امام صادق(ع) -( فقیر بذل نگاه تو یا ولی الله )

3441

 فقیر بذل نگاه تو یا ولی الله
اسیر زلف سیاه تو یا ولی الله
نشسته بر سر راه تو یا ولی الله
به انتظار پناه تو یا ولی الله
فقط نه اینکه برای تو مرثیه دارد
یکی دو دفتر اشعار مدحیه دارد
حدیث فضل تو اذکار هرشب شیعه
همیشه نام قشنگ تو بر لب شیعه
تویی رئیس بلاعزل مذهب شیعه
الا امیر و علمدار مکتب شیعه
به لطف کرسی درس تو جعفری شده ام
من از دعای شما بوده حیدری شده ام
تو عشق هر دل مجنون و عاشقی مولا
اصول دینی و قرآن ناطقی مولا
و ماورای تمام حقایقی مولا
تویی که پیر و مراد نوابغی مولا
دو دست خالی من هم گدای دستان ات
سرم فدای تو و "جابر بن حیان" ات
خوشابه حال دلی که فقط اسیر تو شد
اسیر و سائل و مسکین و مستجیر تو شد
خوشا به حال کسی که "ابوبصیر" تو شد
میان آن همه ، شاگرد سربه زیر تو شد
هر آن که سوی تو آمد اداره اش کردی
هر آن که عاشق تان شد "زراره" اش کردی
ششم ستاره ی دنباله دار زهرایی
ششم مربی فقه و اصول دنیایی
ششم ترانه ی زیبای آسمان هایی
ششم مقرب محبوب حق تعالی یی
فقط نه جان جهان و جهان جان هستی
هماره مرجع تقلید شیعیان هستی
بیا و پای دلم را به خانه ات وا کن
حضور میطلبم سینه را مصفا کن *
زشوق دیده ی من را شبیه دریا کن
تنور خانه ی خود زودتر مهیا کن
حلال مهر شما قطره قطره ی خونم
خلیل نار تو هستم ز نسل "هارونم"
همیشه عطر حضورت در این حوالی هست
همیشه با کرمت عشق و شور و حالی هست
سحر ، حسینیه ، جایت همیشه خالی هست
به یاد روضه ی تو در دلم ملالی هست
در آسمان بقیع سایبان نداری که...
کنار تربت خود روضه خوان نداری که...
شبی که خانه ات آقا پر از خطر گردید
شبی که قلب حزینت پر از شرر گردید
شبی که مادر مظلومه نوحه گر گردید
شبی که دشمنت از بام حمله ور گردید
توروبه قبله و گرم خدا خدا بودی
میان نافله ات غرق ربنا...بودی
میان خانه ی آتش گرفته مویت سوخت
میان خانه ی آتش گرفته رویت سوخت
همین که ساقی لب تشنه ام سبویت سوخت
شبیه تشنه لب کربلا گلویت سوخت
سر برهنه ، بدون عصا کجا رفتی ؟؟
به دست بسته ولی خدا کجا رفتی؟؟
میان کوچه رسیدی به ضربت افتادی
کشید بند طناب و به سرعت افتادی**
کنار مرکب دشمن به شدت افتادی
عزیز حضرت زهرا به صورت افتادی
بگو که شرطه چرا تازیانه ات میزد
گهی به سینه و گاهی به شانه ات میزد
چه کرده با دل زارت جفای پی در پی
زبان درازی و آن ناسزای پی در پی
شکنجه و تبعات بلای پی در پی
تنت کبود شد از ضربه های پی در پی
حسین زاده شریف  است مگر نه آقاجان؟
تن سه ساله ظریف است مگر نه آقاجان؟
سه ساله گفتم و نام رقیه جان آمد
سه ساله گفتم و زهرا به روضه مان آمد
سه ساله گفتم و لکنت بر این زبان آمد
سـ ه سا سا لـ له گ  گفت و............
خروش دخترکی را سراغ دارم که...
دو گوش دخترکی را سراغ دارم که ...

شاعر : علیرضا خاکساری

  • پنج شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران