مثل پرنده بال گشودی رها شدی
کوچکترین ستاره سر نیزه ها شدی
لعنت به لای لایی این نیزه دار تو
باعث شده است بر سر ی بی صدا شوی
زخم سرت برابر زخم عمو شده
بر روی نیزه ها چقدر جا به جا شدی
بعد از تو گاهواره به دردم نمی خورد
چه زود پر کشیدی و از من جدا شدی
بر روی دست باد عزیز دل رباب
مانند زلف های پریشان رها شدی
در اسمان کرب و بلا رد خون توست
تو یک تنه برای خودت کربلا شدی
مسعود اصلانی
- جمعه
- 11
- آذر
- 1390
- ساعت
- 12:41
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه