لحظه گریه چشمها زیباست
اشکهای تووصلِ بر دریاست
جای شکراست اینکه تا محشر
علم شاه کربلا برپاست
کاش راهی کربلابشویم
گریه واقعی ما آنجاست
کعبه هم چون توقبله ای دارد
قبلۀ کعبه روبه کرببلاست
هرکسی گریه کرد وگفت حسین
روز محشرشفیع اوطاهاست
این سعادت برای ما کافیست
بانی روضه زینب کبراست
خضرهم سینه میزنداینجا
کفشدار دم درش عیساست
همگی گردسفره اش هستیم
سینه زن بودن افتخار ماست
غصۀ رفتن بهشت نخور
چونکه محشربهشت مال شماست
خواب دیدم که روز مرگ من
لحظه های غروب تاسوعاست
خوب شد خرجی ام مشخص شد
وسط ظهر روز عاشوراست
پادشاهم کفن نداشت ولی
کفنم دست مادرش زهرآست
شاعر : مهدی نظری
- چهارشنبه
- 6
- آذر
- 1392
- ساعت
- 4:52
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
مهدی نظری
ارسال دیدگاه