ای در غم تو ارض و سما خون گریسته
ماهی در آب و وحش به هامون گریسته
وی روز و شب به یاد لبت چشم روزگار
نیل و فرات و دجله و جیحون گریسته
از تابش سرت به سنان چشم آفتاب
اشک شفق به دامن گردون گریسته
در آسمان ز دود خیام عفاف تو
چشم مسیح اشک جگر خون گریسته
با درد اشتیاق تو در وادی جنون
لیلی بهانه کرده و مجنون گریسته
تنها نه چشم دوست به حال تو اشکبار
خنجر به دست دشمن تو خون گریسته
آدم پی عزای تو از روضه بهشت
خرگاه درد و غم، زده بیرون گریسته
شاعر : حجة الاسلام نیر تبریزی
- چهارشنبه
- 6
- آذر
- 1392
- ساعت
- 12:1
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حجة الاسلام نیر تبریزی
ارسال دیدگاه