داره زینب بین قافله نشسته می خونه نافله
ولی تو اوج مصیبتها نمی کنه لحظه ای گله
سخته چقد این مرحله زخم زبون و هلهله
جسارت خولی و شمر همسفری با حرمله
تو این شب غصه وماتم
تنها شده زینب قد خم
مثل یه شمع آب می شه کم کم
امون امون از دل زینب
******
سری روی نیزه ها رفته نه تنها سر معجرا رفته
خدایا ناموس مرتضی دوباره تو قتلگا رفته
خدا باید کمک کنه داداششو پیدا کنه
فکری برای کفن پیکر سرجدا کنه
دیگه حسینش شده پرپر
ناله داره می زنه مادر
برای جسمی که شد بی سر
امون امون از دل زینب
شاعر : محسن طالبی پور
- پنج شنبه
- 7
- آذر
- 1392
- ساعت
- 5:0
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه