دین دوره دوره در نوسانی جدید بود
مسجد اقامهگاه اذانی جدید بود
شب را سر رسیدن صبح و فلق نبود
گوشی در این میانه بدهكار حق نبود
هر كس به زعم نفس خود اسلامی آفرید
شیطان مراد دین شد و جهل عرب مرید
آن عاشق یگانهی حق... آه... آه... آه...
اسرار حق شنیده نشد جز به گوش چاه
این بار فتنه تازهتر و موزیانه بود
خونخواهی خلیفهی سوم بهانه بود
ای اُف بر این زمانهی حقناسپاسها
وای از بهانههای علیناشناسها
گمراهی و تزلزل این عام و خاصها
از حیلهی معاویه و عمر و عاصها
كوفه! ز جای خیز، شیاطین رسیدهاند
كمكم بنیامیه به صفین رسیدهاند
مالك، حسن، حسین... علی بیسپاه نیست
آری! زره نبستن او اشتباه نیست
دلگرم خندههای حسین و حسن، علیست
قلب سپاه حیدر لشگرشكن علیست
لشگر رسیده بود به یك دشت آشنا
اتراق میكنیم به اندوه، كربلا
از دور مویههای شریعه به راه بود
چشم علی به سوگ بزرگی گواه بود
بویید مشت خاك و به داغی دچار شد
ناگاه آسمان و زمین بیقرار شد
بگذاشت سر به سجده و بر خاك بوسه زد
غمگینترین امیر همه روزهدار شد
عطر گلاب و گریه همه دشت را گرفت
با گریه شانههاش چه بیاختیار شد
«ای خاك! خوش به حال تو» فرمود و بعد از آن
هر چار فصل سرد زمین نوبهار شد
خورشید، سربلند سر از سجده برگرفت
آرام خیره بر دو دم ذوالفقار شد
«اینجا كجاست؟ حالت مولا عوض شده
آرامش مداوم دریا عوض شده»
فرمود: «كربلاست» چه اندوه مبهمی!
چه نام آشنا و غریبی، عجب غمی!
از نو تمام حادثهها را مرور كرد
از مرز بیست و چار، محرم، عبور كرد
ابرو كشید در هم و از لای گرد و خاك
افتاد چشم او به بدنهای چاكچاك
آن جای ماجرا كه گلو میبُرند بود
«الله اكبر» از لب دشمن بلند بود
دارد صدای هلهله میآید از سپاه
الله اكبر از سر گودال قتلگاه
زینب! بسوز! آجركِ الله دخترم!
بار دگر قدم بزن اینجا برابرم
تو یادگار مادر پهلوشكستهای
زینب! نبینمت كه خمیدی و خستهای
نامت شنیده میشود از خیمهها بلند
بابا! برای دلخوشی بچهها بخند
از این به بعد محور این خیمهگاه باش
با كارون برای سفر روبهراه باش
با خود سكوت را تو به اوج صدا ببر
سوغات كوفه خطبهای از كربلا ببر
اجرا شده توسط حاج سعید حدادیان-9محرم1390-بیت رهبری
- شنبه
- 9
- آذر
- 1392
- ساعت
- 6:44
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه