به وجد آمده اي از وصال روي طبيب
ز بعد هجر زهير و برير و عون و حبيب
دو چشم غرق به خونت كند تماشاي
جمال يوسف زهرا همان امام غريب
رسيدتيرسه شعبه به عمق سينه ي مشك
گرفت از تو توان نگاه و صبر و شكيب
از آن زمان كه حسين آمده به بالينت
فضاي علقمه پيچيده بوي عطر سيب
رسيده مادر سادات تا كنار نهر
مشام علقمه پر شد ز عطر ياس عجيب
امان ز ضرب عمودِ به روي پيشاني
كه چهره ي علوي را بهم زده تركيب
- دوشنبه
- 11
- آذر
- 1392
- ساعت
- 4:33
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه