شکسته میگذرم از کنار نام شما
شکسته اند مگر حرمت امام شما ؟
هنوز از غمتان بی قرار میسوزم
از آتشی که گرفتست در خیام شما
همین که عطر حضورت گذشت از سر دشت
به پا شدند درختان به احترام شما
سلام حضرت بانو چقدر پیر شده ای !
نداده اند مگر پاسخ سلام شما
چقدر کودکتان تشنه و شما بی تاب
مرا ببخش مگر هاجر است نام شما ؟
چه دیده اید مگر پشت خیمه ها بانو ؟
که تلخ شد همه ی آبها به کام شما
غزل نخواست به اتمام ماحرا برسد
به احترام غزل های نا تمام شما
شاعر : علیرضا قزوه
- دوشنبه
- 11
- آذر
- 1392
- ساعت
- 15:1
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
علیرضا قزوه
ارسال دیدگاه