• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( بر چشم های کوچکم سویی نمانده )

1759

بر چشم های کوچکم سویی نمانده
بعد تو بابا جون,هیاهویی نمانده
تا شام,من پشت سر تو می دویدم
دیگر توانی نیست,زانویی نمانده
دست مرا بستند از ناقه بیفتم
با صورتم بابا... ابرویی نمانده
یک گوشه ای از دامنم آتش گرفت و...
گیسو نمانده,مژه و مویی نمانده
دست روی دیوار خرابه میگذارم
چاره جز این هم نیست,پهلویی نمانده
جانی ندارم تا در آغوشت بگیرم
خرده مگیر از من,که بازویی نمانده

 

شاعر : یاسین قاسمی

  • چهارشنبه
  • 13
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 7:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران