سنگيني زنجير اذيت ميكند من را
اين تن ندارد طاقت فولاد و آهن را
خاصيت زنجيرهاي شاميان اينست
با حلقه هايش ميكند كج شكل گردن را
زخمي كه سر وا كرد خونريزيش بسيار است
با قطره هايش ميكند گلدار دامن را
حكاكي انگشتر تو ميدهد تفسير
بر صورت زهرايي من مشت خوردن را
تاول بجان بند بند پيكرم افتاد
چادر كه گُر ميگيرد آتش ميزند تن را
عمه بياد مادرش ديروز يادم داد
با كهنه معجر زخم روي سينه بستن را
ليلاي روي نيزه مجنون وار ميگردم
پاي برهنه با سرت هر كوي و برزن را
شاعر : سید پوریا هاشمی
- چهارشنبه
- 13
- آذر
- 1392
- ساعت
- 16:23
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید پوریا هاشمی
ارسال دیدگاه