به شوق دم زدن از نام تو ز نام گذشتم
به کوفه رفتم و از کوچه های شام گذشتم
برای ننگ ابد عمرِ ناتمام خریدند
وَ من به عشق تو از عمر ناتمام گذشتم
حیا فقط می فهمد که چشمها چه ندیدند
وَ من چگونه از این موج ازدحام گذشتم
سرم به زیر و تنم زخم سنگهای پیاپی
میان خیل تماشاچیان بام گذشتم
گذشتم از سرِ بازار و گر چه طعنه شنیدم
هزار مرتبه شکر خدا ز شام گذشتم
شاعر : مظاهر کثیری نژاد
- دوشنبه
- 18
- آذر
- 1392
- ساعت
- 12:27
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه