دارددلم هوای سفر پنج شنبه ها
از سمت قلب من مگذر پنج شنبه ها
بال عروج من به حرم باز میشود
ازیک غروب تا به سحر پنج شنبه ها
دادم لباس مشکی من را رفو کنند
بازخمه های لطمه زنی ام وضوکنند
گفتم اگر که رفتم و دیگر نیامدم
من رامیان کرببلاجستجو کنند
امشب دلم هوای حرم کرده بازهم
قلبم حسینیه شده،دم کرده بازهم
هرچند دورم از حرم و حرص میخورم
داغ مراعزای تو کم کرده بازهم
از جمعه شب حوالی غم وعده میکنم
بین مسیر شورو دو دم وعده میکنم
بامادری که قامت اورا خمیده اند
درحول و حوش درب حرم وعده میکنم
امشب مقیم عاطفه یاس میشوم
شأن نزول آیه احساس میشوم
امشب دلم برای کسی آب میشود
شاید مسافردل عباس میشوم
امشب بهشتم و به غمش رشک میبرم
بر او دلی بلا زده چون مشک میبرم
چشمان تیرخورده گمانم که تشنه اند
برچشمهای تشنه کمی اشک میبرم
ای دستها دعای مرا منتشر کنید
هرلحظه ،کربلای مرامنتشر کنید
بعد از چهلمین شب پرواز من به عشق
پیراهن عزای مرامنتشر کنید
شاعر : رضا دین پرور
- سه شنبه
- 19
- آذر
- 1392
- ساعت
- 7:29
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا دین پرور
ارسال دیدگاه