• سه شنبه 15 آبان 03


شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( زخم و غم و درد و داغ و گريه )

1805
5

زخم و غم  و درد و داغ و گريه
بـا آل علـي رفيـق هستنـد
انگـار تمـام « شام » با  هـم
در ظلم ، به مـا دقيق هستنـدیاسر قربانی
امـروز  بـراي   اسـتـراحـت
يك گـوشه  نشستـم و  همان جا
درحُجره كسي به خشم مي گفت:
« اي دختـر پـا بـرهنـه ، برپـا »
اين  حلقه ي آهني  و سنگين
جا كرده به روي دست و پايم
دنيـا بـه سرم خراب  شد تا
گفتند« شبيه يك گـدايـم »
درجمع هميشه يك نفر هست
تـا عيب  بـه دامنم  بگيـرد
زخمم كه نديده است ؛ ايراد
از طـرز نشـستنـم بگيـرد
 حق داشت ، اگرچه  ناروا گفت
مـن ، دختـرِ  شـاهِ آسمـانم
اين نيست سزايِ من كه اينطور
بـا دامـنِ نـخ نمـا بمـانم
سيلي زد و گفت: خارجي ها
ديگـر شب آخرست  امشب
در كنـج  خرابه لال  باشيد
چون شاه  مُكَدّرست  امشب
ديـروز ، عـرب زبـان  نبودند
آنهـا كـه  زدند و  بنـد  بستند
غش كردم و صبح خواهرم گفت:
ديـشب ، سـر عمه  را  شكستند
دندانِ شكسته ام ، لبـم  را
چون تيغ  بُريد و درد  دارد
ترسم كه بـه  پاسبان بگويم
بر  زخم  دلم ، نمك گذارد
دركوچه كسان ديگري هم
هستنـد كه راه  را ببندند
از بـام  نجاستي بريـزند
بر صورت مـا ، تا  بخندند
در سايه نمي شود بمانيم
از ترس ، تمام وقت بيدار
امروز يزيد مست تر بود
از هيچ ، إبا نكـرد اين بار
سختست كه  با كسي  بگوييم
در مَزبَلِه  جاي خواب ما  شد
تلخست كه چشم روميان ، باز
بر چهره ي  بي نقاب ما شد

 

شاعر : یاسر قربانی

  • پنج شنبه
  • 21
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 7:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران