• جمعه 2 آذر 03

 محمود ژولیده

شعر اربعین -( بال و پرم شکست ولی نهضت تو ماند )

1940
1

بال و پرم شکست ولی نهضت تو ماند
این قامتم خمید ولی عزّت تو ماند
گیسوی من سپید شد و روی من کبود
تا پرچم ولایت تو هیبت تو ماند
عیبی ندارد از تو مرا دشمنت گرفت
چون با دعای مادرمان تربت تو ماند
بی حرمتی اگرچه به آل رسول شد
امّا قسم به آل علی حرمت تو ماند
یک اربعین اسیر و چهل منزل اشک و آه
با این همه ،حدیث تو و عصمت تو ماند
ناگفته های شام بماند برای بعد
فریادهای قافلۀ غربت تو ماند
با خطبه های کوفه و شام اماممان
از مقتل تو تا ابد دولت تو ماند
یادش بخیر قاری قرآن ما شدی
هرجا که رفت رأسِ تو ، پس آیت تو ماند
((هل من معین)) تو شده ((صوت الحزین)) من
در بینِ نسلها نَفَس حضرت تو ماند
یک آشنا نبود اگر یاری ام کند
تا روز حشر ، درد و غم محنت تو ماند
برگشتم از اسارت و شرمنده ام ز تو
در گوشۀ خرابه گُل زینت تو ماند
جای علیِ اکبر و عباس و قاسمت
یک کاروان اسیر پِی نصرت تو ماند
بُردم پیام فاطمی اَت را به هر دیار
خصمت فنا شد و عَلَم قدرت تو ماند
 با این همه مصائب سنگین این سفر
دین زنده ماند و رایحۀ عبرت تو ماند

 

شاعر : محمود ژولیده

  • پنج شنبه
  • 21
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 7:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران