• جمعه 2 آذر 03


شعر حضرت زینب(س) -( در خون تپيده آسمان در بين گودال )

2233
1

در خون تپيده آسمان در بين گودال
جان تمام کاروان در بين گودال
مي دوخت سمت خيمه ها چشمان خود را
با پلک هايي نيمه جان در بين گودال
دار و ندار خواهري از دست مي رفت
در ازدحامي بي امان در بين گودال
گرم طواف قبله ی آمال زينب
سر نيزه و سنگ و سنان در بين گودال
در موج خون گم کرده تنها هستي‌اش را
يک بانوي قامت کمان در بين گودال
سر مي زد از سمت غروبي خون گرفته
خورشيد زينب ناگهان در بين گودال
از آسمان نيزه ها معراج مي رفت
تا بي کران تا لا مکان در بين گودال
نه سر، نه انگشتر، نه کهنه پيرهن، آه
آلاله، پرپر، بي نشان در بين گودال
انگشتر و انگشت با هم رفت از دست
در جستجوي ساربان در بين گودال
با بوسه هاي نعل هاي تازه آخر
تشييع شد خورشيدمان در بين گودال
در شعله هاي آفتاب داغ صحرا
مانده تني بي سايه بان در بين گودال

 

  • سه شنبه
  • 3
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 7:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران