داغ ِ تو بر جگرم افتاده
شعله بر بال و پرم افتاده
اين چهل روز خدا ميداند
به كجاها گذرم افتاده
بعد از آن رو زدنت بر دشمن
آب هم از نظرم افتاده
به خدا هركس و ناكس چشمش
به من و چشم ترم افتاده
شاعر : محمدحسن بیات لو
- سه شنبه
- 3
- دی
- 1392
- ساعت
- 16:26
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمد حسن بیات لو
ارسال دیدگاه