• دوشنبه 3 دی 03

 وحید قاسمی

شعر امام رضا(ع)-شهادت-خروج از مدینه -( آسمان مدینه در سینه )

2405
2

 آسمان مدینه در سینه
كوهی از بغض و ناله ها دارد
چون شنیده امام آینه ها
قصد ترك مدینه را دارد
 كوچه های مدینه می دیدند
لحظه ی تلخِ رفتنِ او را
صحنه ی التماس كاسه ی آب
لرزش دست حضرت زهرا
 به زنان قبیله اش فرمود:
مرهمی بهر زخم هجران نیست
من به این شهر بر نمی گردم
احتیاجی به آب و قرآن نیست!
توشه راهم به روح پیغمبر
صلوات و سلام هدیه كنید

چند روزی برای غربت من
ای زنان مدینه گریه كنید
بین ایتام  با رعایت عدل
همه ی ثروتم شود قسمت
خانه ی ساده و محقر من
تا ابد وقف روضه و هئیت
 طبق معمول هرشب جمعه
مجلس روضه باز پابرجاست
همه شركت كنید ای مردم
بانی روضه مادرم زهراست
 خوب بر آخرین وصیت من
گوش جان؛ ای قبیله بسپارید
بر مزار غریب اجدادم
در بقیع شمع و لاله بگذارید
این سفارش همیشه اشكم را
می برد در خروش و جز و مد
بر سر قبر مادر عباس
حرف مشك و عطش نباید زد!

شاعر : وحید قاسمی

  • یکشنبه
  • 8
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 5:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران