پر من بال و بال من پر شد
پر و بالی زدم کبوتر شد
سحر پنجم عبادت بود
کوچه های خدا معطر شد
مردی از سمت ابرهای دعا
آمد و خشکی لبم تر شد
آمد و با خودش کتاب آورد
او امام آمد و پیمبر شد
مردی از سمت آفتاب آمد
با مفاتیح مستجاب آمد
آمده تا مرا تکان بدهد
چشم گریان به این و آن بدهد
به روی پشت بام سحر
یا صدای خدا اذان بدهد
بشکند میله قفس را تا
بال ما را به آسمان بدهد
با خودش نر مصحف آورده
تا خدا را به ما نشان بدهد
به نگاهش دخیل می بندیم
تا مناجات یادمان بدهد
ای مسیح سبز نجات
بر مناجات کردنت صلوات
ای مناجات ای نسیم دعا
راه نزدیک ما به سمت خدا
ای که دریا کنار تو قطره
قطره با یک نگاه تو و دریا
نذر سجاده قدیمی توست
چهارمین رکعت نوافل ما
ای امام ای علی دوم من
ای امام چهارم دنیا
مرد شب زنده دار سجاده
مرد محراب التماس دعا
از تو بوی نماز می آید
بوی راز و نیاز می آید
مادرت آفتاب حجب و حیاست
شرف و شمس سید الشهداست
مایه آبروی ایران است
افتخار همیشه شامل ماست
از تو و مادر تو این دل ما
عاشق خانواده زهراست
یک سفر پیش ما نمی آیی
وطن مادری تو اینجاست
تو عجم زاده ای تو فامیلی
پس حرم سازی ات به گردن ماست
تو در این سرزمین گل کاری
به خدا حق آب و گل داری
بی تو سجاده ای اگر هم بود
فرش رسوایی دو عالم بود
بی تو یا حرفی از بهشت نبود
یا که جنت همان جهنم بود
خطبه های گلوی زخمی تو
انعکاس غروب ماتم بود
تو اگر خطبه ای نمی خواندی
خانه هامان بدون پرچم بود
تو اگر روضه ای نمی خواندی
سال ما بی محرم بود
شاعر؟؟؟
- چهارشنبه
- 30
- آذر
- 1390
- ساعت
- 7:18
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه