یابن الحسن دو چشم ترت درد میکند
این چشمهای شعله ورت درد میکند
از شدت غمی که در سینه ی شماست
مانند مادرت کمرت درد میکند
آقا دوباره روضه ی مادر خودت بخوان
آقا اگرچه که جگرت درد میکند
ای وای از لگد، در آن خانه وا شد و
چند مهره ای از کمرش جابجا شد و
دربی که میخ داشت دگر بر نگشت...آه
مادر نگاه کرد و پدر نیز با نگاه...
یعنی کبوترم ! علی ات را صدا مزن
اینقدر پیش چشم علی دست و پا مزن
مادر چقدر زیر لگدها کشیده شد
هی پشت در صدای شکستن شنیده شد
دهلیز خانه ی پدرم گشت قتگاه
نوبت به هتک حرمت قنفذ رسید و آه
می رفت تا که حادثه ای بد خورَد رقم
فریاد زد مادرمان ؛ وای محسنم
نامرد، ضربه ی شدیدی حواله کرد
مشت مغیره مادرمان را مچاله کرد
یابن الحسن...! فدای شما...! غصه کم بخور
آقا چقدر بال و پرت درد میکند؟!
از فرط روضه های پر از سوز سینه ات
مانند مادرت...کمرت...درد میکند
- دوشنبه
- 16
- دی
- 1392
- ساعت
- 12:47
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه