• دوشنبه 3 دی 03

 امیر عظیمی

شعر مناجات با امام زمان در شهادت پدر مظلومشان امام حسن عسگری(ع) -( باز هم می شود حسینیه )

12097
15

  باز هم می شود حسینیه
وسعت قلب درد پرورتان
سامرایی شدیم و می گوییم
تسلیت، تسلیت امام زمان
تسلیت ای به درد ها مأنوس
تسلیت ای بَقیَّتُ الزَّهرا
بیت الاحزان سینه ات اینبار
پُر شده از مصیبت بابا
این حسن ها چقدر مظلومند
این غریبی ز قبرشان حاکیست
این حسن ها عجیب مادری اند
از همین رو قبورشان خاکی است
دشمنان خبیث این دو حسن
قلب شان را به زهر آغشتند
آتش افکنده اند در دلشان
هر دو را آه، خون جگر کشتند
یابن زهرا ببین ز سوزش زهر
پدرت مثل بید می لرزد
دم آخر درون کاسه ی آب
جان مولا! چه دید می لرزد
دید دور از حضور یک سقّا
در حرم حرف قحطی آب است
دید در قتلگاه، بین دو نهر
لب جدش حسین بیتاب است
پدرت، لحظه های آخر عمر
آب از دست پاکتان نوشید
م آخر پسر نداشت حسین
تشنگی از گلوش می جوشید
قاتلش با لگد به پهلویش
صورتش را به خاک ها چسباند
روی جسمش نشست آن ناپاک
خنجرش را به گردنش که نشاند...
با یکی نه، دوازده ضربه
ناله ی مادری به گوش رسید
خواهری از فراز تل نالان
سمت گودی قتلگاه دوید

 

شاعر : امیر عظیمی

 

  • چهارشنبه
  • 18
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 12:9
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ظاهری

پاسخ: شعر مناجات با امام زمان در شهادت پدر مظلومشان امام حسن عسگری(ع) -( باز هم می شود حسینیه )
دم شاعر و این سایت خوب گرم

پنج شنبه 19 دی 1392ساعت : 13:39

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران