سلام اي گل خاتم المرسلين
مصفا شده از تو عرش برين
بهشت خدا جلوه ي روي تو
شب عارفان چله ي موي تو
شكفته ز چشمت گل رازقي
ولاي تو سرلوحه ي عاشقي
شبستان قلب تو خلد برين
رواق نگاه تو حشر آفرين
مسيحاي صدها مسيحا تويي
چراغ شب تار موسي تويي
به گرد سرت اي مه دلنشين
پرد روز و شب روح روح الامين
شكافد به اعجاز تو رود نيل
دهد آب پاي تو صد سلسبيل
چه شعري؟ چه مدحي بخوانم؟ بگو
كه با آن نريزد مرا آبرو
نوشتم كه چون جزر و مد همچو موج
بگويم ز اوصاف تو فوج فوج
تو بر كشتي علم ها لنگري
ز هر راستگو در دو عالم سري
تو ممدوح باراني از جنس نور
زلالي چنان چشمه اي در بلور
تو ترتيل احساسي از لحن عشق
تو ديباچه ي ياسي از صحن عشق
چنان شمعم از نور تو ناطقم
قبولم کنی عاشقی صادقم
كبوتر شدم تا زنم بال و پر
شبي كه شدم با دلم همسفر
شكفتم ز آهت كه دركم كني
كمي مرز احساس را كم كني
تو تصوير دردي به قاب سكوت
كه از داغ تو رفته تاب سكوت
الا اي گل گلشن عالمين
تو را مي شناسم به عشق حسين
شنيدم كه در شور و شين بوده اي
عزادار جدت حسين بوده اي
تو گفتي به عشاق خود تا خداست
كه قبر حسيني قلوب شماست
من از نسل خونم دوايم تويي
بقيعم تويي ، كربلايم تويي
دل از دست دادم كه مستت شوم
گدازاده اي پيش دستت شوم
گدايم، گدايم، گداي توام
سگ ريزه خوار عطاي توام
مرا حكم شب سوزيم مي دهند
در خانه ات روزيم مي دهند
چه خوبست من را هلاكم كنند
حوالي كوي تو خاكم كنند
بقيع تو از كعبه پر شورتر
حريمت كمي از جنان دورتر
شاعر : رضا دین پرور
- دوشنبه
- 23
- دی
- 1392
- ساعت
- 5:46
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا دین پرور
ارسال دیدگاه