از حصار فاصله بر من تبسّم می کنی
ابرها را با سلامی در دلم گم می کنی
در کدامین جاده هستی تک سوار بی نشان؟
با نگاهت ماه را مدّ تلاطم می کنی
با نوائی سبز، همرنگ سکوت مصطفی
همچو حیدر بر گنه کاران ترحّم می کنی
خاک از شوق حضورت آب بر مو می زند
با ظهورت چشمه را غرق توهّم می کنی
ندبه ندبه از دعایم عشق می بارد ولی -
با دو رکعت نافله بر من تقدّم می کنی
در غروب جمعه ها، از قبله گاه عاشقان
با سمات دل کشت دل را ترنّم می کنی
خوب می دانم که می آئی، عزیز فاطمه
از حصار فاصله بر من تبسّم می کنی!
شاعر : مریم توفیقی
- چهارشنبه
- 25
- دی
- 1392
- ساعت
- 6:59
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
مریم توفیقی
ارسال دیدگاه