• سه شنبه 15 آبان 03

 وحید محمدی

شعر ولادت پیامبر اکرم(ص) -( کوچه های شهر را امشب چراغان می کنند )

3200
4

کوچه های شهر را امشب چراغان می کنند
شهر دل را اهل دل آئینه بندان می کنند
فوج فوج از عرش حق امشب فرشته می رسد
خاک خشک مکّه را این سان گلستان می کنند
حال و روز شهر رنگ سرخ عشق و عاشقی است
شهر را همرنگ عشق سرخ جانان می کنند
روی دست آمنه در هاله ای از جنس نور
اهل خانه صورتت را بوسه باران می کنند
آسمان می خندد از شوق جمال دلبرت
در هوای روی تو عشاق طوفان می کنند
سفره ی لطف خدا پهن است و مهمانی به پاست
هر کسی را بر سر این سفره مهمان می کنند
امشب از یمن قدم های دل آرای شما
لطف بر حال گدایان و فقیران می کنند
سوره ی خورشید نازل شد به قلب آسمان
آمدی و مسندت شد خاتم پیغمبران
امشب از ایوان دل سویت سلام آورده ام
دل اسیر بند و دل را چون غلام آورده ام
یک دل یک رنگ دارم، می خری آقای من ؟
یک دل بی تاب و ارزان، یک کلام آورده ام
نام زیبای تو حک شد بر دلم روز ازل
صاحب این دل تویی، دل را به نام آورده ام
ای بزرگ آسمانی، ای رسول مهربان
این دل بی تاب را با احترام آورده ام
تو پیام نور را تفسیر کردی خط به خط
من دلی تسلیم پیش این پیام آورده ام
دست خالی مانده و چشمم به اکرام شما
جرعه ای از حوض کوثر ده که جام آورده ام
از همان روز ولادت بود بیمارت شدم
جای صدها شکر دارد که گرفتارت شدم
من چه گویم، مدح تو آیات قرآن خداست
با چنین وصفی دگر این شعر گفتن ها رواست؟
وصف تو اعجاز می خواهد، نه وزن و قافیه
بس که دریای فضیلت های تو بی انتهاست
در عروجت جبرئیل از راه ماند ای بی کران
تا بگوید در کلاس قرب شاگرد شماست
قاب قوسینی که تا ذات خدا ره داشتی
این بدین معناست، عرش کبریایت زیر پاست
آه ای والاترین، ای زینت عرش خدا
زینت دوشت قدم های علی مرتضی است
گرچه والایی و بالایی و بی حد و حدود
بوسه گاهت دست های حضرت خیرالنسا است
ای سلام روشن سجّاده، ای روح نماز
سجده آوردند پیش پات بت های حجاز
هر کسی مجذوب آهنگ صدایت می شود
بی بهانه آسمان هم خاک پایت می شود
تو دلیل هستی من نه، دلیل خلقتی
قدر دان ارزشت تنها خدایت می شود
از نگاهت نور می ریزد به قدر آفتاب
لطف هر چه می شود از چشم هایت می شود
نیمه شب هایت به رنگ آسمان و جبرئیل
پاک مدهوش قنوت ربّنایت می شود
چشم بر هم می زنم می بینمش بی خود ز خود
دل دخیل ریشه ی سبز عبایت می شود
من که جای خود، هزاران مثل موسی کلیم
با همه والائیش آقا گدایت می شود
حب فرزندان زهرا و علی را هر که داشت
تو خودت گفتی که مشمول دعایت می شود
رحمة للعالمین، ای مظهر لطف خدا
جان زهرا دست خالی رد مکن امشب مرا

شاعر : وحید محمدی

  • یکشنبه
  • 29
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 12:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران