• دوشنبه 3 دی 03


غزل امام زمان(عج) -( من از خدا خواستم که، ختم خزان باشد امسال )

1341
2

 من از خدا خواستم که، ختم خزان باشد امسال
سال بهار و طلوعِ، رنگین کمان باشد امسال
این آسمان گرفته، ای کاش روشن شود؛ کاش -
آبی ترین سال عمرِِ، این آسمان باشد امسال
شب های آرام امسال، مظنون و نامطمئن اند
شاید که دوران قبل از، طوفانمان باشد امسال
من از خدا خواستم عشق، معنای خوبی بگیرد
لبخند مردم بدونِ، دردی نهان باشد امسال
باشد که دیگر نبینیم، چندین قدم آن طرف تر
همسایه ی خانه ی ما، محتاج نان باشد امسال
یا این که دیگر نبینیم، در کوچه های فلسطین
یک کودک پابرهنه، بی خانمان باشد امسال
من از خدا خواستم که، در سفره های سومالی
یک استکان آب شیرین، یک لقمه نان باشد امسال
بمب اتم ها نباشند، باروت ها محو گردند
این جنگ های پیاپی، پایان شان باشد امسال
دریای آرام و خاموش، با ماهیانی فراموش
شاید که در انتظارِ، یک ناگهان باشد امسال
هر کوچه پس کوچه ای را، با آب و جارو بشویید
شاید زمین میزبانِ، یک میهمان باشد امسال
عمری ست در ظلمت شب، چشم انتظار طلوعیم
ای کاش سال طلوعِِ، صاحب زمان باشد امسال...
 

شاعر : سعید محمدی

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 5:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران